فیس بوک توییتر
aliensecret.com

ارواح قلعه ویندزور

ارسال شده در سپتامبر 15, 2021 توسط Clifford Hagger

قلعه ویندزور فقط یکی از خانه های بی شمار ملکه فعلی انگلیس است ، چند نفر از اجداد سلطنتی وی و ارواح "غیر سلطنتی" ، که در میان آنها ، طبق افسانه ، شکارچی اولیه ساکسون به نام هرن بود ، که ایده مشهور بود منطقه برای مهارت های شکار برجسته خود.

1 داستان از هرن می گوید ، به عنوان یکی از نگهبانان سلطنتی برای پادشاه ریچارد دوم (1400-1400) ، که به دلیل مهارت های خارق العاده خود مورد تحقیر سایر نگهبانان قرار گرفت. 1 روز پادشاه در معرض خطر قرار گرفتن در هنگام جستجو و چگونگی قرار دادن هرن خود بین پادشاه و استاگ به طور فانی مجروح شد.

در 250 سال گذشته ، افراد بی شماری ادعا کرده اند که شاهد روح او بوده اند ، که اغلب همراه با بسته های او بود. در اوایل دهه 1860 ، درختی که در آن کشف شد قطع شده بود ، و ملکه ویکتوریا برای اشتیاق خود "برای کمک به کشتن شبح" ، چوب های کاج را نگه داشت. برنامه او با این حال کار نکرد.

افسانه های دیگر از جادوگری و خودکشی می گویند ، و یک شاخ شیطانی موجود در ظاهر وی ، بیماری و بدبختی را برای کسانی که او را می بینند ، به ویژه خانواده سلطنتی ، به همراه می آورد. او را می توان در باغ های قلعه ویندزور با "سر امضای او" پیدا کرد

پادشاه هنری هشتم در حال پیاده روی در سالن های قلعه ویندزور است. پله های او ، همراه با فلاش های دردناک ، توسط بسیاری از میهمانان قلعه شنیده شده است.

در میان همسرانش ، آن بولین ، دیده شده است که در پنجره در لباس دین ایستاده است ، علاوه بر این ، ملکه الیزابت اول ملکه الیزابت اول نیز در کتابخانه سلطنتی مشاهده شده است. او دیده می شد که از یک منطقه به منطقه دیگر می رود. او همیشه با یک لباس مشکی با یک شال توری سیاه که روی شانه هایش پوشیده بود ، پوشیده است.

پادشاه چارلز من بارها از کتابخانه و خانه کانن دیده می شد ، و حتی اگر او در طول انقلاب انگلیسی بریده شد ، روح او به عنوان یک کل مورد توجه قرار می گیرد. گفته می شود که او دقیقاً شبیه پرتره های خود است.

پادشاه جورج سوم با وخامت ذهنی دوره های زیادی داشت. در این مواقع او را از چشم مردم نگه داشته بود. او را می توان در حال دیدن پنجره های واقع در زیر کتابخانه سلطنتی که در هنگام عود بیماری خود محدود شده بود ، نگاه کند.

گفته می شود اولین دوک باکینگهام ، سر جورج ویلیز ، یکی از اتاق های خواب قلعه ویندزور را تعقیب می کند. و چندین روحیه پیاده روی طولانی را تعقیب می کنند ، که یکی از آنها یک شخص جوان است که خود را در حالی که در ساعت نگهبان خود شلیک کرده بود ، تماشای چهره های مرمر را که در حال حرکت "به توافق خودشان" بود ، تماشا کرد. شبح او پس از آن توسط سربازان دیگر در مورد نگهبان دیده شده است.